آوای زندگی ما

تشکر

مامان جون وباباجونی مرسی که به فکر دختر نازم بودید واین همه زحمت کشیدید و سیسمونی به این خوشگلی براش خریدید  واقعا من و شوشو رو خجالت زده کردید
11 مرداد 1392

بدون عنوان

خانوم خوشگله من این چند وقته خیلی در گیر بودم و یه عالمه کار داشتم اتاقت رو درست کردیم با بابایی یعنی بابایی کار کرد من نظارت کردم رفتیم تخت وکمد خریدیم وبالاخره تولد امام حسن سیسمونیت رو آوردیم وای که چقدر خوشگل شده اتاقت بی صبرانه منتظر تولدت هستیم این روزا زیادتر تکون می خوری و من واقعا دارم از دوران بارداریم وبا تو بودن لذت می برم دوست دارم دخملکم    
8 مرداد 1392

به زندگی من خوش اومدی.

دختر قشنگم سلام احساس خوشبختی میکنم وقتی با تکونای کوچولوت دلم رو می لرزونی!!! قشنگترینم عزیزترینم بی صبرانه منتظر تولدت هستم.                           
8 مرداد 1392
1